چالش ها ادواردو

چالش ها و کشمکش های ادواردو با خانواده

«از همان شب که خورشید آمد»، نمایشنامه ای است درباره زندگی و شهادت دکتر ادواردو آنیلی.ادواردو آنیلی در خانواده ای بسیار ثروتمند در ایتالیا به دنیا آمده بود و پدرش صاحب کارخانه ها و شرکت های بزرگ اتومبیل سازی بود و صاحب باشگاه فوتبال، یوونتوس و شرکت های دیگر تجاری که درآمد آن ها در حد شاهزادگان بزرگ دنیا محسوب می شد. پدرش مسیحی و مادرش یهودی بود و او از همان دوران کودکی علاقه داشت تا درباره مباحث معرفتی بیشتر بداند.برای همین برخلاف نظر خانواده اش که می خواستند او در رشته های مدیریتی تحصیل کند، خواندن فلسفه و عرفان و تحقیق درباره ادیان را ترجیح داد و پس از خواندن ترجمه کتاب قرآن علاقه مند شد که دین اسلام را بشناسد.ادواردو درباره ادیان دیگر تحقیق زیادی کرده بود و به سفرهای مختلفی هم رفته بود تا به حقیقت هر دینی برسد و از میان تمامی ادیان و شاخه های عرفانی و معرفت شناسانه، اسلام را کامل ترین دینی یافت که می توانست به پرسش های او پاسخ درستی بدهد. او مخفیانه مسلمان شد و ابتدا سنی بود و نام او را هشام عزیز گذاشتند و پس از مدتی، با مطالعه بیشتر و اتفاق های دیگری شیعه دوازده امامی شد و نام ادواردو را مهدی گذاشتند.ادواردو آنیلی پس از اتمام تحصیلاتش در مقطع دکترا به ایتالیا برگشت و خانواده اش وقتی فهمیدند او مسلمان شده است مخالفت خود را به طور جدی با سخت گیری ها و محدودیت های بسیار شروع کردند.
این آغاز چالش ها و کشمکش های ادواردو با خانواده اش بود و شروع تمامی سختی ها و زجرهایی که کشید.اتفاق های زیادی برایش رخ داد و مسائلی برایش پیش آمد که بسیار دراماتیک است و برای همین از زندگی و شهادت او تا کنون فیلم مستند، کتاب های مختلفی نوشته شده و نمایشنامه از همان شب که خورشید آمد، جدا از منابع و مدارک مستند تحقیقی درباره ادواردو آنیلی، در بستری دراماتیک تلاش کرده است تا از زاویه نگاهی دیگر به کشمکش های درونی او و درگیری های جمعی درباره او ، فرازهایی از چند و چون و چگونگی مبارزه و مقاومت او را پس از مسلمان شدنش تا زمان شهادت خودش و دوست صمیمی اش لوکا قلم بزند.
قطعا درباره هر شخصیت واقعی و مستند می توان به شکل های مختلف از نظر فرم و تکنیک و ساختار متن دراماتیک یا داستانی به نتایج مختلفی دست یابد که در چه قالب و فضایی نوشته شود و نوشتن در خصوص شخصیت های واقعی به دلایل مختلف سختی هایی دارد که شرح ان مفصل است و حساسیت هایی دارد که برخی نویسندگان ترجیح می دهند کم تر وارد چنین موضوعاتی بشوند.اما در این نمایشنامه سعی شده که به مستندات تکیه شود و کلیت وقایع بنا بر منابع موجود هیچ گونه تحریفی در ان صورت نگیرد ولی در فضاسازی ها، تخیل نویسنده است که در پردازش کاراکترهای مختلف، موقعیت ها و دیالوگ نویسی ها سمت تخیل و سلیقه شخصی خود برود که قطعا درباره هر شخصیت واقعی، هر نویسنده ای بخواهد بنویسد هم زاویه تحلیلی مختلف دارد و هم در فرم و ساختار دارای تفاوت هایی خواهد بود.
نمایشنامه دارای ظرفیت زمانی و ساختاری خاصی است و متنی بالقوه است تا در صحنه تئاتر به فعلیت و حضور برسد برای همین چنین شخصیت هایی که زندگی های خاصی دارند در نمایشنامه به میزان ظرفیت ممکن می توان پردازشی داشت و بدون شک در یک رمان مفصل تر می توان به چنین موضوعاتی پرداخت و یا در یک فیلمنامه از جهت تصویری و نشان دادن جزئیات یا شکوه و جلال مکان ها و اتفاق ها بیشتر می توان حق مطلب را ادا کرد.از این رو این نمایشنامه بنا بر ظرفیت اجرای صحنه ای تئاتر نوشته شده و آن زندگی شاهانه ادواردو آنیلی را نمی توان مو به مو به مخاطب نشان داد.اما تلاش شده متن به سمتی برود که جدا از معرفی شخصیت و زندگی ادواردو آنیلی به مسأله ظلم ستیزی و بی عدالتی و حق کشی های جهانی در بین قدرتمندان جهانی اشاره شود و شاید حرف اصلی این نمایشنامه هم همین باشد که صهیونیست ها چه نقش مهمی در استعمار و استثمار و ظلم هایی که در جهان شده است داشته اند و دنبال منافع مالی و قدرتی خود هستند و برای به دست آوردن منافع خود به هیچ کسی رحم نمی کنند.حتی اگر ادواردو آنیلی باشد.
تشکر می کنم از انتشارات آماره برای چاپ نمایشنامه و امیدوارم این نمایشنامه مفید واقع شود.
نداثابتی.نویسنده نمایشنامه از همان شب که خورشید آمد.
فروردین هزار و چهارصد و یک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.